21
کتابهای +مرکز صهبا را نمیشود جدی نگرفت. نه از باب قرض دادن نان و دل یا تمکین به قدرت مسلط، بل چون آنها کلمات یکی از بزرگترین مصلحان مسلمان زمانه را شوخی نمیگیرند؛ شاید بیشتر از هر نهاد دیگری در مملکت ولایت فقیه! کتاب از هراره تا تهران در نگاه حقیر چند نقطهی ضعف و قوت اساسی داشت. از نقاط قوت آغاز میکنم:
به واسطهی ماهیت اجلاس عدم تعهد و دیدارهای حاشیهاش در این کتاب کمی جزئیتر به دلمشغولیهای انقلاب اسلامی در خارج از جغرافیای ایران پرداخته شده است. حال شاید بگویید ماجراها قدیمی است، موارد بسیاری شمارش نشده، اطلاعات از عمق مشخصی فراتر نرفته، بحثها اجمالی است و… من اینها را نمیدانم. فقط میدانم همین مقدار را هم نداشتهایم. اگر شما میدانی پس انگشت اتهام به سوی شماست که تا امروز دست به کار نشدهای.
باز هم به واسطهی ماهیت و دیدارهای حاشیهای اجلاس، آفریقا در این کتاب حضوری متمایز و پررنگ دارد. قارهای که به واسطهی محرومیتهای رنگارنگ میتواند بستر عدالتخواهی های رنگارنگ نیز باشد. اهل نظر نیک میدانند بسط سلطه در اسلام مجرا و بل معنایی جز قیام مستمر علیه ظلم ندارد. آفریقا در این میان به سبب بعد جغرافیایی و تنوع فرهنگی و زبانی بسیار ناشناخته و بکر مانده است.
اما نقطهی ضعف:
اینها اس مطلب بود. جزئیات بماند. به نظرم بخش میانی هم هنوز خیلی جای کار دارد. البته این به معنای نادیده گرفتن زحمات منتهی به کتاب فعلی نیست. این کتاب از حیث موضوع بسیار پر اهمیت و از لحاظ محتوا قبال گسترش است. شاید یکی از راههای گریز از سیاستزدگی این روزها همین بزرگکردن درد ها باشد. باشد که در میان تبهای دورهای انتخابات چشمانمان به وظایف خطیرتری نیز باز شود. از صهبا هم متشکریم که ما را در دردهای ولی سهیم میکند.